دره اجنه دنیایی از رمز و رازهای نگفتنی است و باید از نزدیک اینجا رو دید. اینجا منطقهای با آبشارهای متعدد و متنوع که تابستون گردشگران زیادی رو به خودش جلب میکنه.
یه روز از روزهای هفته دنبال یه برنامه هیجانانگیز و خاص بودم. دره اجنه معمولا در روزهای آخر هفته و تعطیلات رسمی حسابی شلوغِ و نمیشه از زیباییهای اون به خوبی استفاده کرد. آقای مجید احمدی لیدر خوشخنده برناممون تصمیم گرفت یه برنامه برای وسط هفته تدارک ببینه.
اجرای فرودهایی که آدرنالین خالص رو به همراه داره. تیم فنی و خوبمون مثل همیشه اعلام آمادگی کردند. یه تیم هفت نفره درهنورد ما شامل یک نفر سرپرست فنی، یک نفر امدادگر و یک مربی به همراه چهار همطناب خوب و خوش اخلاق. البته ناگفته نماند که یک تیم ۱۰ نفره پیادهروی هم تشکیل شد.
میریم که درهپیمایی و فرود آبشار این منطقه با آدرنالین خالص رو تجربه کنیم…
بالاخره به بعد از ۴۰ دقیقه ماشین سواری به ورودی روستا رسیدیم. دهیاری این منطقه در ورودی روستا یک کیوسک ورودی تعبیه کرده و فقط از مردم پول میگیره. متاسفانه در ازای این هزینه ما هیچ خدماتی رو ندیدیم و هر روز هم میزان ورودی داره بیشتر میشه و منطقه کثیفتر از قبل…
اون موقع یعنی سال 1399 ما به ازای ورود هر خودروی سواری ۱۵هزار تومان ورودی پرداخت کردیم. از کیوسک که عبور کردیم در سمت راست جاده مسیر رودخونه خودنمایی میکرد.
رودخونه حسابی پرآب بود و هوای منطقه رو مطلوب و دلچسب کرده. سمت چپ جاده تعدادی سکوی سیمانی برای اتراق گردشگران ایجاد شده. اینجا کاملا خصوصی هست و یکی از باغداران برای ارائه خدمات به گردشگران هزینه دریافت میکنه و اجازه میده تا روی سکوها کمپ بزنند.
درست روبهروی این سکوها سایت سنگنوردی دیده میشه. کارگاههای سنگنوردی بر روی دیوارهها ایجاد شده و بهش میگن سایت شمارهها. سنگنوردان و علاقمندان به صخرهنوردی در روزهای مختلف هفته برای تمرین و برنامههای آموزشی میان اینجا …
مسیر جاده رو ادامه دادیم از کنار زنبورداریها و باغهای بزرگی رد شدیم تا کم کم خونههای روستایی رو دیدیم. وارد خیابونهای پرپیچ و خم با شیب شدید روستا شدیم و از خیابونها عبور کردیم.
خونههای روستایی و پارکینگهای خصوصی
اینجا انقدر گردشگر تردد داره که روز غیر تعطیل وسط هفته هم خلوت نیست. وجود این گردشگران باعث شده که زندگی تمام ساکنان منطقه تحت تاثیر قرار گرفته. این روستا یک روستای کوهستانیه با خیابونهای بسیار باریک و باشیب بسیار تند.
جای پارک خودرو در خیابانهای روستا وجود نداره. همین موضوع باعث شده که بسیاری از روستاییها حیاط خونههاشون رو به پارکینگ خودروهای گردشگران تبدیل کنند. از کنار خونههای روستایی عبور کردیم تا به میدون اصلی روستا رسیدیم.
تعدادی فروشگاه و مسجد اصلی روستا دورتادور میدون قرار داره. برای افرادی که نمیخوان از پارکینگهای خصوصی استفاده کنند تعدادی هم جای پارک خودرو هست.
این میدون آخرین جایی هست که میتونیم با ماشین حرکت کنیم. ماشین رو پارک میکنیم و به راه میوفتیم حدودا یک ساعتی باید پیاده بریم تا به پاکوب کوهنوردی برسیم. ازونجا باید پاکوب رو بالا بریم تا به ورودی دره اجنه برسیم.
نیم ساعت پیاده روی تا آبشارها
گذرگاه سنگ فرش ما رو به سمت آبشارها میبره. گذرگاهی که تا نیمههای راه پر از فروشگاههای صنایع دستی، دمنوشهای گیاهی و عسل و … است. این گذرگاه برام یادآور ییلاقات دربند و درکه تهران هست.
اینجا تابستونهای سرد و خوش آب و هوایی داره و در فصل پاییز و بهار هم سرمای هوا حس و حال خودش رو داره. این روستا زمستونای سخت و سردی داره و خیلی از گردشگرها برای بازدید از آبشارهای یخ زده و قندیل یکدست به این منطقه سفر میکنند. دراین فصل سال اخلومد جای مناسبی هم برای یخنوردان هست تا بتونن تمرینات و برنامههای خودشون رو اجرا کنند.
مسیر سنگفرش رو ادامه دادیم تا اولین آبشار سمت چپ نمایان شد. آب به صورت طبقاتی فرود میاد و حدود ۵۰ متر ارتفاع داره. آلاچیقهایی اطرافش ایجاد شده و جای مناسبی رو برای اتراق گردشگران فراهم کرده. به راهمون ادامه میدیم و به یه دالان باریک سرپوشیده میرسیم. از دالان که عبور کردیم تعداد فروشگاهها کمتر و کمتر میشه.
آبشار ۷۰ متری اخلمد
یه جاهایی از مسیرهای پلکانی و سنگ فرش شده منو یاد روستاهای شمال کشور میندازه. کمی جلوتر به بلندترین آبشار میرسیم. ۷۰ متری که در فصول مختلف سال جذاب و زیباست.
همانطور که اول سفرنامه اشاره کردم ما دو گروه بودیم، گروه فنی که برای پیمایش دره اومده بودند و گروه پیادهروی. کمی جلوتر از این آبشار تابلویی وجود داره که گردشگران رو به سمت آبشار سوم هدایت میکنه.
درست سمت چپ این تابلو یک مسیر پاکوب کوهنوردی هست. تیم فنی از این مسیر باید کوهپیمایی رو شروع کنه. دو گروه از هم جدا شدیم. گروه پیادهروی مسیر مستقیم رو در پیش گرفت و ما هم از مسیر کوهپیمایی سمت راست بالا رفتیم.
اخلمد
حدودا نیم ساعت کوهپیمایی ما رو به چشمه اصلی آبشارها رسوند. چند دره در اینجا وجود داره که یکی از اونها به نام دره اجنه شهرت داره. بعضیها معتقدند که این اسم از واژه عربی جن به معنی پنهان و تاریک اومده و شکل و شمایل منطقه هم گواه این ادعاست.
آب رودخونه در طول سال حسابی سرد و خنک هست و بهتره برای فرود از آبشارها لباس وتسوت(غواصی) بپوشیم. لباسها رو عوض کردیم و وت سوت پوشیدیم تا کمی در مقابل سرمای آب مقاوم باشیم. هارنس که در واقع حمایلبند تخصصی کوهنوردی و درهنوردی هست رو به پا کردیم. ابزارهای فنی رو چک کردیم کلاه ایمنی رو پوشیدیم.
وسایل و لباسهامون رو در درای بگهای مخصوص وکیوم کردیم تا خیس نشن. ابزار فرود مثل کارابین پیچ، طنابچه خودحمایت و ابزار هشت رو به هارنس متصل کردیم و به راه افتادیم.
مسیر سمت راست رودخونه رو به روش دست به سنگ بالا رفتیم تا به سرچشمه آبشارها رسیدیم. اینجا ۱۴ تا آبشار کوتاه و بلند داره با حوضچههایی تقریبا عمیق. فرود از این آبشارها که از ۳ تا ۴۰ متر ارتفاع دارن بسیار بینظیر و هیجان انگیزه.
آبشار هفتم حدودا بیست متر هست و یک حوضچه بسیار عمیق زیر آبشار ایجاده شده. برای فرود حتما باید شنا بلد باشی و سعی کنی در گرداب زیر آبشار گیر نیوفتی. خوشبختانه سرپرست فنی برنامه با خوش فکری این مشکل رو حل کرد، یک طناب ویژه فرود و یک طناب هم ویژه خود حمایت و مشایعت به سمت آبشار بعدی تعبیه شد و بدون هیچ مشکلی فرود اومدیم.
فرود ۴۰ متری از آبشار دره اجنه
سومین آبشار و آخرین فرود حدود ۴۰ متر هست و به خاطر خزهها و فشار آب بسیار زیاد فرود سختتری داره. برای فرود ازاین آبشار حتما باید قدرت بدنی بالا و تمرینهای مناسبی داشته باشیم.
سرپرست فنی بعد از اجرای کارگاه به صورت جداگانه به هرکدوم از اعضای تیم نحوه فرود رو گوشزد کرد. نوبت فرود به من رسید و تمامی مواردی که سرپرست گفته بود رو رعایت کرد. اما فشار آب انقدر زیاد بود که منو به سمت پشت آبشار کشوند.
غار پشت آبشار، سرزمین شگفتیها
بهشت واقعی رو داخل غار پشت آبشار دیدم. یک غار با ارتفاع حدودا ۵ متر و با دیوارههایی پر از خزههای سرسبز که قطرات آب از گوشه و کنارش جاری بود. کمی فرود اومدم تا به کف غار رسیدم. داخل غار پشت آبشار یه حوضچه پرآب با تقریبا یک متر عمق وجود داشت.
چند دقیقهای محو تماشای این غار بهشتی بودم، درست مثل آلیس تو سرزمین عجایب انگشت به دهان مونده بودم. یهویی به خودم اومدم و یادم افتاد که ممکنه همطنابام نگرانم شده باشند. این غار از بیرون آبشار اصلا دیده نمیشه و درست وسط آبشار قرار داره. باید خودم رو به بیرون غار برسونم تا بتونم ۲۰متر دیگه فرود بیام.
اولین تلاشم بی نتیجه بود. باید دهانه ۸۰ سانتیمتری حوضچه رو که درست زیر فشار آب بود بالا میومدم و بعد خودم رو به بیرون آبشار میرسوندم. کمی صبر کردم و با تمام قدرت دیواره حوضچه رو بالا اومدم روی دیواره نشتم. فشار آب رو روی سر و شونههام کاملا حس میکردم انگاری یه آدم ۴۰-۵۰کیلویی روی دوشم نشسته باشه!…
شدت و فشار آب قدرت عمل رو ازم گرفته و نمیتونم روی پاهام بایستم. مجبورم به حالت نشسته و آروم آروم به خودم طناب بدم. اوه اوه … پای چپم داخل شکاف دیواره گیر کرد!.. حالا چی کار کنم؟!!!! باید هرطور که هست پام رو آزاد کنم.
شرایط نفس کشیدن زیر آبشار مثل نفس کشیدن زیر آبه هه هه هه .. جاتون خالی حسابی آب خوردم همینطوری مشغول آب خوردن زیر آبشار و جدال با پای گیرافتاده در شکاف بودم که صدای تشویق و صوت و دست همنوردا و همطنابام بلند شد. درسته منو وسط آبشار دیده بودن. با تمام توانم پای راستم رو به دیواره کوبیدم تا بتونم پای چپم رو آزاد کنم.
غار پشت آبشار
خوشبختانه فشار آب به کمکم اومد و بالاخره موفق شدم. حسابی انرژیم تحلیل رفته بود و صحبتهای ذبیح (سرپرست فنی برنامه) توی ذهنم تکرار شد. “زیرآبشار موندی نترس و سریع به خودت طناب بده”. همین کار رو کردم و با یه فرود سرعتی خودم رو به پایین رسوندم.
اینجا بود که غار دوم پایین پای آبشار نمایان شد. نفسم از شگفتی این غار بند اومده و دوباره محو تماشای غار پشت آبشار شدم. واقعا بینظیر بود. وقتی از پشت آبشار بیرون اومدم انگاری مدال المپیک رو گرفته بودم. تشویقهای جانانه عزیزانی که فرود منو دنبال میکردند تمام انرژی تحلیل رفته رو بهم برگردوند.
برای آشنایی با دیگر درههای ایران و دریافت نقشهها در بخش دره نوردی همراه ما باشید.
بدون دیدگاه